آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

مسافرکوچولو

آیدااز26تا27ماهگی

سلام این ماه کلش به خونه تکونی وخرید های عید وبدو بدو های اسفند ماهی گذشت یه تغییرم اینه که دوباره قرقرو شدم یعنی تا یکی بگه بالای چشمت ابروست خودمو میندازم زمین وزارزار گریه می کنم یه مدت بود از سرم افتاده بود ولی دوباره شروع شده مامانیم اصلا از این رفتارم خوشش نمیاد یه تکیه کلام جالب هم پیدا کردم" هیم"اینو وقتی کار خطائی کردم ومورد بازخواست قرار می گیرم میگم !طبع شعرم حسابی گل کرده دائم شعرائی رو که بلدم می خونم وجدیدا فی البداهه شعر هم میگم همین جوری سر هم بندی می کنم واسه خودم  هنوز با دیدن آدما خجالت می کشم وبه مامانی یا بابائی می چسبم فقط قبلا در چشمام رو می گرفتم جدیدا ده تا انگشتم رو می کنم توی دهنم!!! الان باید هرچهاردندو...
15 اسفند 1394

26ماهگی

سلام من آیدا کوچولوامروز26ماهه شدم من امروز رفته بودم خرید وداشتم دنبال اون نی نی ناقلا می گشتم ببینیدش توی ویترین   ...
7 اسفند 1394

آیدااز25تا26ماهگی

سلام😇من اومدم این ماه ماه خداحافظی باشیر مادر بود وبه طبع مسائل خاص خودش رو داشت خدا روشکر خیلی خوب باهاش کنار اومدم مامانیم هم با همه ی بی حوصلگیش همه ی سعیش رو کرد که همه چیز به بهترین شکل جلو وبره ومن لطمه نخورم هنوزم بهانه گیری می کنم موقع خواب خصوصا شبها وخیلی دیر می خوابم هی میگم مامانی شعر بخون باروبارون بخون میوه ها بخون ومنو رو پا بذار منو بغل کن یه بارم ساعت 3 صبح گفتم بریم آشپزخونه عمو زنجیر باف بازی کنیم!!!دوتاتکیه کلام جالب دارم یکی "قول میدی"یکی" یادته"میشه گفت خیلی معنیشون رو نمی دونم فقط می پرسم!"مامانی بخند"رو زمانی میگم که یا مامانم رو ناراحتش کردم یا اینکه تو خودشه وحواسش بهم نیست با یه صورت خندان میرم زل می زنم تو صورتش...
4 اسفند 1394
1